1. سلااااااممممم خوبین؟ خوش میگذره؟ میبینید چقدر بارون میاد؟ ^_^ عین این بارونهای تو فیلمهاست که دو ثانیه زیرش باشی موش آب کشیده میشی :دی
2. درس و اینا خوبه خداروشکر و آخر هفته هم که آزمون داریم و امیدوارم پیشرفت کنم نسبت به دفعه قبل :)
3. برای این دو روز تعطیلی مجوز گرفتن و ما کلا مدرسهایم و واقعا خداروشکر که تونستن بگیرن وگرنه که من نمیتونستم درس بخونم :/ مثلا جمعه تو خونه اصلا نتونستم بخونم و ساعت ۸ شب خوابیدم ۱۲ بیدار شدم خوندم تا کاملا سکوت باشه!
4. مدرسهمون مدرسه نیست که :/ جنگله رسما :/ ظهر مرغابی و خروس ول میگردن تو حیاط در طول روز هم که گربهها :/ بعد برعکس گربه قبلیها که وحشی بودن اینا خیلی لوسن و همش دم پر بچههان و بچهها هم هی بیشتر لوسشون میکنن :/ تازه بقلشونم میکنن و من موندم چطور میتونن واقعا؟ -_- بابا کلی میکروب و مرض داره اون -_-
5. یاسمن از گربه میترسه منم از زنبور و کلا هرچی هست :/ دیروز اومدیم ناهار بخوریم هی زنبور میومد بعد من بلند شدم این باز دنبال من اومد :/ بهش میگم بابا میدونم خوشمزهم ولی برو گمشو :| آره خلاصه که کلی بهش گفتم نفهمِ خر برو اونور ولی خا چون نفهمه نفهمید و هی دنبالم میومد :| بعد رفتیم دم حوض نشستیم (آره مدرسهمون یه حوض داره! تازه حوضشم خیلی بزرگه!) و دنبالمون گربهها اومدن :/ حالا من خوب شدم یاسمن شروع کرد و تهشم برگشتیم تو :| باز دوباره زنگ بعدش که داشتیم چیپس و ماست موسیر میخوردیم، اول گربهها و بعدشم زنبورها حمله کردن -_-
بذارید اینم بگم تا شدت ترسم از زنبور رو بهتر درک کنید. جمعه با قاسمی کلاس داشتیم بعد یه زنبور اومد تو کلاس. اولش اونور بود و رو پنجره نشستهبود و نمیرفت بیرون هرکار کردن بچهها :/ بعد دیگه خود قاسمی وارد عمل شد و به قول خودش این زنبور که از طایفه خرهاشون بود رو انداخت بیرون. بعد چند دقیقه یکی دیگه اومد و اینبار اومد سمت من و کاملا تو حلق من بود و منم بلند شدم از سر جام وایسادم :| بعد خودمو تازه خیلی کنترل کردم جیغ نزدم :/ بعد نشستم دیدم که دارم مثل بید میلرزم و به واقع واحیرتا و خودمم موندهبودم که چرا اینقدر ضعف کردم '_' دیگه اجازه گرفتم رفتم آب به صورتم بزنم و صورتم دیدنی بود! عینهو لبو سرخ شدهبودم :|
6. نورا واسم قیافه میگیره و این رو مخمه -_- نمیفهمم چرا باید اینجوری کنه؟ آقا یه چیزی بود تموم شد رفت و میتونیم مثل دو تا انسان متمدن در کنار هم زندگی کنیم نه اینکه واسه من قیافه بگیره -_- متنفرم از اینکه برام قیافه بگیرن -_- پرروان ملت به خدا :///
7. بادوم زمینی خریدن ولی بهم همشو نمیدن :( میگن یه روزه تموم میکنی جوش میزنی بدبخت :| تازه آقاجونم برام خرما پیاروم آورده (تنها خرمایی هست که میخورم!) بعد اونا رو هم بیشتر از یه تعدادی نمیدن بهم :| بابا اونا که دیگه مال درخت خودم بوده :(
9. نمیفهمم این چه مسخرهبازیایه که این دبیرهامون راه انداختن :/ هی میگن مشقها رو عکس بگیریم بفرستیم :/ ما رو بیکار گیر آوردن :| اون قاسمی هم که یه سره باید درصد اعلام کنیم براش :/
10. من نمیفهمم شما که خودت خر میزنی دیگه چیکار به خر زدن من بدبخت داری؟ آره داداچ خر میزنم خب که چی؟ -_- مگه میشه سال کنکور خر نزد؟ اصلا با این دبیرهایی که ما داریم مگه میشه خر نزد؟ :/// ولمون کن حاجی تروخدا :/ هی میگی خرخون خرخون :/ به توچه من گزینه۲ چند شدم اصن؟؟؟ :/
8. اینم میز گوگولم ^_^ باز هم میگم اگر یه جا تو زندگیم شانس آوردهباشم همینجا بوده! چون واقع میزم بهترین نقطه ممکنه ^_^
درباره این سایت