1. سلاااااااممممم ^_^ خب من بالاخره یه‌بار خوشحال شدم از تعطیلی :دی و اینقدر بهم ساخته که دعا میکنم فردا هم تعطیل شه :دی 

2. یه سوال، نوسان فصل سختیه؟ برای شما هم سوالاش سخته یا من فقط نمیفهمم یا دبیرمون خیلی بد درس داده؟ واقعا نگرانم براش. از ده تا سوال شاید دو سه تاشو بتونم حل کنم :/ 

3. یادتونه میزم چه خوشگل و مرتب بود؟ (کلیک) خا دیگه نیست :دی تازه هی هر چند وقت یکبار یاسمن میاد مرتبش میکنه‌ها ولی خا هی نمیشه :/ الان که دیگه رفتم یه صندلی هم پیچوندم گذاشتم کنارم و یه‌سری رو میذارم اون رو.

4. اینو یاسمن چند روز مونده به آزمون اومد چسبوند به میزم :)) آخه من خیلی با این اتحاد مشکل دارم =/ 

5. ایشون یوز هستن. بخاطر سقوط آزادی که از رو میز داشت افتاد مرد =| تازه یه‌سری وقت‌ها سر کلاس دست به سینه میشینه درس گوش میده عخوری پخوری *_* اون روزی به مادرگرام میگم میخوام دانشگاهم اینو ببرم. یادم نیست دقیق چی گفت ولی مضمون این بود که نکن با خودت این کار رو :/ 

6. داداشم اومده میگه بچه میخوام برای تولدت سورپرایزت کنم‌ها! و من داد زدم گفتم مااااماااان این بچه‌ت یه تخته‌ش کمه و پاچیدم =)))) 

الانم اومده شق زده تو گوشم منم زدم تو شکمش بعد میگم هوووی داره سوت میکشه‌هاااا! برگشته به شکمش اشاره میکنه میگه برای منم داره سوت میکش. 

فقط داداش من اسکله یا همتون همینید؟ =/

7. اون تفنگ منو بدید برم یه گوله تو مغز هرکدوم از اینا خالی کنم -_- 

8. این بیانم قاط داره به‌خدا :/ عکس‌ها رو آپلود نمیکنه مسخره -_- 

9. مشخصه یهو گند خورد تو اعصابم؟؟ -_- نفس عمییییقققق 

10. لیست رتبه‌ها و درصدای گزینه۲ دست همه هست. یعنی دست مشاورمونه و خا در واقع دست همه هست :/ بعد یکی رفته به معاونمون گفته خانم جا منو عوض کنید من میخوام برم تو اون اتاقه (پانسیون اینجوریه که یه فضای بسیار بزرگه بعد یه گوشه‌ش یه اتاق ماننده که ۱۰ نفر اینا اون توییم و خیلی دنجه!) نگاه الان آنه چقدر خوب شده. آره خلاصه که عینک آفتابیمو بدید =) 

11. صبح بعد آزمون تو پانسیون بودیم و رفته‌بودیم کتابای روز رو برداریم که محدثه میگفت: "اه من دیگه نمیخونم. وقتی فرقی نداره خوندن و نخوندنم چرا بخونم؟" بعد همینجور داشت غر میزد و این در حالی بود که شب آزمون به من و یاسمن میگفت الان شیمی بخونم یا حسابان و قبل‌ترش بودجه‌بندی ادبیات و عربی رو گرفت. یعنی کسی که شب آزمون تازه میپرسه چی میاد فردا. بعد حساب کنید یاسمن که اونهمه خر زده‌بود و نتیجه‌ی مطلوبی نگرفته‌بود چقدر حرصش دراومده‌بود! منم دیدم نمیتونم سکوت کنم برگشتم گفتم ببین محدثه یه چی میگم ممکنه ناراحت بشی ولی خا. ببین تو وقتی شب قبل اومدی تازه میپرسی چی بخونم چه توقعی داری؟ بعدشم تو همش اینجا با یاس دارین حرف میزنین و نمیخونین. به خدا دلم میسوزه که وقتتون رو هدر میدید. شماها خستگی و فشارشو دارید تحمل میکنید اما استفاده نمیکنید. ناراحت نشد ازم. حتی ازم عصرش تشکر هم کرد و گفت تو دوست واقعی هستی. منم گفتم خیلیم تاثیر گذاشت حرفام :/ اخه باز با یاس حرف میزدن :/ 

12. خجالت نمیکشید؟ حتما باید حالم بد باشه تا فرت و فرت کامنت بدید؟ :( آقا بیاید حرف بزنید خب :( اصلا نیاید الان خودم میام :)) 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

قم رود Womens Dresses • Prom Dresses | Wedding Dresses | Evening Dresses | Plus Size Clothing | Plus Size Dresses | Womens Clothing | Fashion | Clothes | Designer | Dress Design | Girls Dresses | Plus Size Prom Dresses | Bridesmaid Dresses | Fashion Nova بهشت ساختنی است تراوشات ذهنی آزاد ۩ روستای تاریخی گنزق ۩ turkiyenet.parsablog.com سروش معرفت Natasha انتصاب